آلبوم برای اولین بار احسان خواجه امیری

آلبوم برای اولین بار احسان خواجه امیری


سلامی دوباره به تمام مهتلی های عزیز عید قدیر خم رو به همه شما تبریک میگم

واسه امروز آلبوم برای اولین بار احسان خاجه امیری رو واستون آماده کردم

تمام لینک ها به صورت مستقیم هست و در ادامه مطلب متن اشعار رو هم برای شما عزیزان آماده کردم

امیدوارم که لذت ببرید





بیوگرافی احسان خواجه امیری :

پسر خواننده معروف ایرج خواجه امیری
متولد ۷ آبان ماه سال ۱۳۶۳ - تهران
دانشجوی مهندسی کامپیوتر

 

متن اشعار را که همگی از افشین یداللهی است در ادامه مطلب بخوانید.  

 


برای آخرین بار:


برای آخرین بار، خداکنه بباره
تو این شب کویری، یه قطره از ستاره
همیشه بودی و من، تو رو ندیدم انگار
بگو بگو که هستی، برای آخرین بار
وقتی دوری، تنهایی نزدیکه
قلبم بی تو، میترسه، تاریکه
چه لحظه ها که بی تو ، یکی یکی گذشتن
عمرمو بردن اما ، یه لحظه بر نگشتن
تو چشم من نگاه کن، منو به گریه نسپار
حالا که با تو هستم، برای اولین بار


برای آخرین بار  

وقتی دوری، تنهایی نزدیکه
قلبم بی تو، میترسه، تاریکه

 


خیال تو :

خیالتو می دزدم از تو شبستون خواب تو ابرا پنهون میشم یه وقت نبینه مهتاب
بارون میشم می بارم تو آسمون چشمات
که رو زمین به یاد همه بمونه چشمات بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو
از سر پرچین شب وقتی سَرَک می کشی مهتاب هاج و واج و پائین ترَک می کشی
می یاد واسه تماشا می افته تو حوض نور اونجا که عکس چشمات افتاده از راه دور

تو ترمه نگاهم چشات گلابتونه گذشتن از تو سخته محاله دل بتونه

 

یه گوشه تو قلب هر آدمی نوشته با عشق میشه پنبه کرد هر چی که غصه رشته

 

بخوای نخوای فقط تو بیای نیای فقط تو
تو . تو . فقط تو آهای آهای فقط تو

 


لبخند اجباری :

خستَم از لبخند اجباری خسته ام از حرفای تکراری
خسته از خواب فراموشی، زندگی با وهم بیداری

این همه عشقای کوتاه و این تحمل های طولانی
سرگذشت بی سرانجام گمشدن تو فصل طوفانی

حقیقت پیش رومون بود ولی باور نمیکردیم
همینه روز روشن هم پی خورشید می گردیم

نشستیم روبروی هم تو چشمامون نگاهی نیست
نه با دیدن نه با گفتن به قلب لحظه راهی نیست

من و تو گم شدیم انگار تو این دنیای وارونه
که دریاشم پر از حسرت همیشه فکر بارونه

سراغ عشقو می گیریم تو اشک گریه ی آخر
تو دریای تر خرده میونِ موج خاکستر
 

 


انگار نه انگار :
 

کنج خونه نشستی و درُ رو دنیا بستی و

از بس شکایت می کنی به مردن عادت می کنی
هی میگی تقدیر منه، نمیگی تقصیر منه
تو این وسط چی کاره ای، که عمریه آواره ای
بهش میگم بسه دیگه، چیکار داری کی، چی میگه
نذار خودتو سر کار، انگار نه انگار
میگم هنوز دیر نشده، هنوز دلت پیر نشده
پاشو و دست رو دست نذار انگار نه انگار
توی گذشته موندی و، هی دلتو سوزوندی و
هر چی میگم بخند یه بار، انگار نه انگار
انگار همه بیکارن و، دشمنی با تو دارن و
همش باتو بد میکنن، راه تو رو سد میکنن
اینا همش بهونته، کارای بچه گونته
چشم دلت تا نبینه، صد سال دیگم همینه
این دیگه حرف آخره، عمر تو داره میگذره
تموم که شد، به روت نیار، انگار نه انگار

 

 


وقتی که نباشی :

 

کوچه وقتی که نباشی، رگ خشکیده شهره ماه، تو گوش خونه گفته، دیگه با پنجره قهره سقف دلبستگی بی تو، واسه من سایه نداره
دلم از روزی که رفتی، دیگه همسایه نداره

تو پی کدوم ستاره پشت ابرا خونه کردی

رفتی و چیزی نگفتی، گریه رو بهونه کردی

 

من سوال ساده تو، تو جواب مشکل من
ردپای رفتن تو، روی صحرای دل من


وقتی آسمون شبهام، زیر سایه چشاته وقتی حتی این ترانه، رنگ غربت صداته نمی ذارم این دو راهی، سر راه ما بشینه
نمی ذارم این جدایی، رنگ فردا رو ببینه
شبُ با فانوس اشکت، می برم به روشنایی با تو میرسم دوباره، به طلوع آشنایی می دونم هر جا که باشی، دل تو اهل همین جاست واسـه‌ی من تو ایــنجــا، اول و آخر دنیاست


غریبانه :

هر چی آرزوی خوبه، مال تو
هرچی که خاطره داری، مال من
اون روزای عاشقونه، مال تو
این شبای بیقراری، مال من

منم و، حسرت با تو ما شدن
توئی و، بدون من رها شدن

آخر غربت دنیاست مگه نه، اول دوراهی آشنا شدن

تو نگاه آخر تو، آسمون خونه نشین بود
دلتو شکسته بودن، همه‌ی قصه همین بود

می تونستم با تو باشم، مثه سایه مثل رویا
اما بیدارمو بی تو، مثه تو تنهای تنها


ترانه خونه :

تا دلت ترانه خونه، دل من ترانه خونه

چرا بی طپش بمونه، دل این ترانه خونه

 

وقتی آسمون قفس شد، باز هوای قصه پس شد

دم آخر سقوطم، یه ستاره هم نفس شد

 

ستاره با چشای تو، شبونه آفتابی میشه

با سایه‌ی تو کوچمون، دوباره مهتابی میشه

 

تا به رویا دل سپردم، تو رو تا خاطره بردم

شبا رو دونه به دونه، تو چشای تو شمردم

 

نذار این حال تو باشه، غصه دنبال تو باشه

اگه گاهی نگرونی، دل من مال تو باشه

 

اگه بغضُ بشه خندید، میشه پشت پرده رو دید

میشه دست غمُ رو کرد، اگه عشقُ بشه فهمید

 

میشه تردیدُ سفر کرد، عمرُ با حادثه سر کرد

وقتی با یه عشق ساده، بشه خستگی رو در کرد


من بی تو :

تو شروع آسمونی می دونستم نمی مونی چشم تو آخر دنیاست، خودت اینو نمی دونی
داشتن و نداشتن تو گاهی سخته گاهی ساده
اگه راهی، اگه بی راه، منم و پای پیاده
آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشای تو سکوت شیشه‌ی دلم شکسته با صدای تو
آخ که تموم لحظه ها اسمتو یادم میاره
گذشته ها گذشته و هیچکی گناهی نداره
وقتی با تموم قلبم واسه زندگی می میرم تن من می لرزه اما تو را از خودم میگیرم من بی من، من بی تو، منِ از سایه فراری
می شم اون حادثه ای که روزی بود و روزگاری
حالا من نه توی قصه، نه تو آرزو، نه خوابم این اتفاق ساده‌ست چرا دنبال جوابم


حس غریبی :
 

بیدارم و می بینمت رویا به رویا
از پیش چشمم میروی دنیا به دنیا


با تو میان آب و آتش، آشتی بود
در آتش است از رفتنت دریا به دریا

یکبار دیگر عشق را با خون نوشتند
تعبیر لبخند تو را گلگون نوشتند

تا دست عشق از پیکر عاشق جدا شد
با دست لیلا قصه مجنون نوشتند

این کوچه ها بی تو همیشه بیقرارند
حس غریبی بین پاییز و بهارند

رفتی ولی فکری به حال کوچه ها کن
بوی تو دارند و تو را اما ندارند

 


 

زمونه :

چه رسمی داری ای دوره زمونه

که هر روزت یه جا عاشق کُشونه
هزارون ساله که میجنگه آدم

نمی دونه گرفتار جنونه

زمونه آی زمونه آی زمونه

یکی با فرق زخمی توی محراب
یکی غرقه به خون لب تشنه آب
یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یکی پاشیده خونش روی مهتاب

نفسهای بهار و گاز خردل
رو خاک آسمون رگبار تاول

همیشه عاشق از جونش گذشته
که عشق آسون نبود از روز اول

هنوزم کار دنیا قیل و قاله
هنوزم صلح آدمها محاله
هنوز آدم نمیشناسه خدا رو
هنوزم قلب عاشق پایماله

زمونه آی زمونه آی زمونه

 


نظرات 1 + ارسال نظر
امین 1390,02,30 ساعت 07:38 ب.ظ

مرسی از نوشتن متن شعرها کاره بسیار عالی ای است.

خواهش می کنم امین جان.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد